به گزارش تارنمای خبری – تحلیلی بامجلس؛ به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات سیاسی این مرکز در گزارشی با عنوان «مردمسالاری مشارکتی در سطح محلی (۱)؛ مبانی و روشها» بیان میکند که در مردمسالاری نمایندگی؛ شهروندان میتوانند از طریق حق رأی همگانی بر فرایندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری تأثیر داشته باشند.
مشارکت شهروندان در انتخابات برای تعیین نمایندگان در هر تعریفی از مردمسالاری یک بخش ضروری محسوب میشود. با اینحال نامزدها و احزاب سیاسی به میزان اندکی برنامههای خود را برای پس از به قدرت رسیدن بهطور روشن و شفاف بیان میکنند.
این گزارش مطرح میکند که در بسیاری از کشورها نیز بهندرت به وعدههای دادهشده در طول رقابتهای انتخاباتی عمل میشود. ازاینرو دموکراسی نمایندگی همواره با چالشهایی ازجمله کاهش اعتماد، عدم حضور مردم در انتخابات و تقلیل مقبولیت سیستم سیاسی، عدم آیندهنگری و ترجیح سیاستهای کوتاهمدت متناسب با دوره نمایندگی و افزایش ناامیدی از امور سیاسی روبرو است.
در جایی که تنها راه مشارکت شهروندان، رأی دادن است دموکراسی حداقلی و شکننده خواهد بود. این مسئله بهویژه در سطح محلی بهعنوان اولین سطح تماس مردم با سیستم حکمرانی حائز اهمیت است.
این گزارش توضیح میدهد که در دنیای امروز افزایش اعتماد به دولت و نهادهای مردمسالاری از طریق اعطای نقش مؤثرتر به شهروندان در فرآیند حکمرانی حاصل میشود. سازوکارهای مشارکت شهروندان را میتوان به دو دستۀ کلی «حق رأی» و «حق اظهارنظر» تقسیم کرد.
در این گزارش آمده است که حق رأی پاسداشت حقوق ملت در اداره امور و صیانت از حق حاکمیت مردم است. انتخابات یک سازوکار اساسی است که از طریق آن شهروندان میتوانند ترجیحات سیاسی خود را بیان کنند. این امر با رأی دادن به نامزد انتخاباتی یا حزب سیاسی که وعدههایش مطابق با انتظارات شهروندان است، محقق میشود.
مشارکت از حیث «حق اظهارنظر» نیز در جایی اتفاق میافتد که مردم از قدرت تأثیرگذاری بر اتخاذ، پیادهسازی، نظارت و ارزیابی تصمیماتِ مرتبط با مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برخوردار باشند و همچنین بتوانند پاسخگویی مقامات را مطالبه کنند.
این گزارش بیان میکند که امروزه که مردم یک جامعه خواهان شفافیت و پاسخگویی بیشتر از طرف مقامات هستند، بسیار مهم است که دولتها در کنار انتخابات، ابزارهایی را توسعه دهند که نیازهای فزاینده را برآورده و روشهای مکملی را برای مشارکت فراهم کنند تا صدای شهروندان در فرآیند تصمیمگیری بهتر و بیشتر شنیده شود.
این امر یکی از عناصر اصلی حکمرانی کارآمد است و میتواند مسیرهایی را برای پاسخگویی مستقیم مقامات به وجود آورد که بهموجب آن ارائۀ خدمات عمومی بهبود یابد و فرآیند سیاستگذاری فراگیرتر و باکیفیتتر شود.
این گزارش ادامه میدهد که در نظامهای مردمسالار معمولاً اشکال فراوانی از مشارکت غیر انتخاباتی شهروندان ترویج میشود. اگرچه برخی محققان درباره خطر تبدیل مشارکت غیر انتخاباتی شهروندان برای نهادهای نمایندهمحور هشدار دادهاند اما اشکال مشارکت غیر انتخاباتی در حال حاضر بهعنوان شاخص قابلاعتمادی از کیفیت مردمسالاری قلمداد میشوند و در سالهای اخیر دولتها در سطوح مختلف حکمرانی بهطور فزایندهای از این روشها استفاده کردهاند تا اعتماد عمومی به فرآیندهای سیاسی را افزایش دهند.
این گزارش توضیح میدهد که هدف بههیچوجه این نیست که روشهای مشارکتی جایگزین دموکراسی نمایندگی شوند بلکه قرار است مکمل باشند و از آنها بهعنوان ابزار مفیدی برای استحکام بیشتر فرایند سیاستگذاری استفاده شود.
روشهای مشارکتی بهعنوان مکمل ارزشمندی در مرحلۀ آمادهسازی فرآیند تصمیمگیری مورداستفاده قرار میگیرند و شهروندان را مستقیماً در تنظیم دستور کارِ مرتبط با مسائل پیچیده و بدخیم دخالت میدهند که در زندگی روزمره شهروندان مهم هستند.
در این گزارش آمده است که در بسیاری از نظامهای سیاسی به دلیل تأکید بر اصلاحات در سطح ملی (مانند اصلاح یا تأسیس نهادها و فرایندهای سیاسی جدید، انتخابات ریاستجمهوری و مجلس) بهبود حکمرانی در سطح محلی کمتر موردتوجه بوده است. درصورتیکه تسهیل مشارکت شهروندان در تصمیمگیریها پایه و اساس مردمسالاری محلی محسوب میشود.
حکمرانی محلی با مشارکت معنادار و قدرتمند شهروندان، اولین و اصلیترین حلقه مردمسالاری را شکل میدهد. گرایش به اصول و رویههای حکمرانی دمکراتیک آنهم در نزدیکترین سطح به مردم به نحوی از انحاء بازگشت به اصلیترین بنیادهای مردمسالاری در نظر و عمل است.
این گزارش ادامه میدهد که موضوع حائز اهمیت آن است که هرچند در ابتدا برای تمرکززدایی انتقال منابع و وظایف جهت بهبود نتایج مدیریتی و ارائۀ خدمات موردتوجه قرار گرفت اما بهمرور تغییری در این فرایند رخ داد و رابطۀ دولت و شهروندان در کانون تمرکززدایی قرار گرفت. در حال حاضر توانمندسازی و مشارکت شهروندان یکی از ارکان موفقیت تمرکززدایی محسوب میشود.
پتانسیل تمرکززدایی در زمینۀ مشارکت بیشتر مردمی از طریق انتخابات محلی و ایجاد فرصت جهت مداخله در تصمیمگیری عمومی، نقش کلیدی در حرکت به سمت تمرکززدایی داشته است.
این گزارش بیان میکند که اگر فرآیندهای مشارکتی بهطور مؤثر اجرا شوند، سیاستگذاران میتوانند تصمیمات دشواری را در مورد مشکلات چالشبرانگیز اتخاذ کنند و اعتماد بین شهروندان و دولت را افزایش دهند. فرآیندهای مشارکتی فرصتی را برای رسیدن به راهحلهای بهتر فراهم میکنند چون از خرد جمعی و تنوع شناختی و دانشی بهره میبرند.
همچنین فرآیندهای مشارکتی میتوانند باعث شوند که تصمیمات عمومی توسط افراد بیشتری موردحمایت قرار گیرند؛ زیرا مردم به تصمیم اتخاذشده توسط افراد معمولی بیشتر از تصمیم اتخاذشده توسط دولت پشت دربهای بسته اعتماد میکنند. علاوه بر این، فرآیندهای مشارکتی به افزایش سطح دانش مشارکتکنندگان در مورد مسائل، ایجاد ظرفیت اجتماعی و کارآمدی سیاسی کمک میکنند.
این گزارش مطرح میکند که فرآیندهای مشارکتی بخش وسیعتری از جامعه را در برمیگیرند و تصویر جامعتری از مشکل سیاستی ارائه میدهند. درواقع فرآیندهای مشورتی با فراهم کردن فرصت برای گروههای متنوعتر مردمی میتوانند باعث شوند که افراد بیشتری در فرآیند تصمیمگیری عمومی دخالت داده شوند.
اگرچه تصمیمگیری جمعی میتواند دشوار، پیچیده، وقتگیر و گاهی بسیار سخت باشد، زمانی که تصمیمات بر اساس اجماع حاصل شد با پذیرش گستردهتری از سوی جامعه مواجه میشوند. بنابراین اگرچه فرایند تصمیمگیری مشارکتی میتواند مدتزمان رسیدن به تصمیم را افزایش دهد اما با پیشگیری از مانعتراشی بر سر راه اجرای تصمیمات توسط ذینفعان مخالف، فرایند اجرا را کارآمدتر میکند.
این گزارش درباره الگوهای مشارکت در سطح محلی، به رویکردهای جمع آوری و انتشار اطلاعات، مشاوره عمومی، تصمیم گیری و ثبت شکایات اشاره کرده و توضیح میدهد که انتخاب مناسبترین شیوه و الگوی مشارکتی بستگی به مسئله یا مشکل سیاستی دارد که در دستور کار مقامات محلی قرارگرفته است.
هراندازه سؤال سیاسی پیچیدهتر و پیامدهای آن گستردهتر باشد، پیشنهادهای دقیقتر موردنیاز خواهد بود و بنابراین، یک فرآیند مشارکتی دقیقتر کاربردیتر است. موارد مهم دیگری که باید مدنظر قرار گیرند، عبارتاند از: زمان و منابع در دسترس و حوزۀ سیاستی. بهطورکلی، تمام شیوهها و الگوها دارای مزایا و معایبی هستند که باید در زمان انتخاب مدنظر قرار گیرند.
در این گزارش آمده است که ارزیابی فرآیندهای مشارکتی بهعنوان عنصر اساسی یک سیاستگذاری تجویز و توصیه میشود. ارزیابی بهموقع اعتماد سیاستگذاران، عموم مردم و ذینفعان را به هر توصیهای که توسط یکنهاد ارائه میشود، تقویت میکند؛ زیرا میتواند سطح کیفیت، استحکام و بیطرفی یک فرآیند مشارکتی را نشان دهد.
با قرار دادن یک فرآیند در معرض ارزیابی، مقاماتی که آن را سفارش میدهند تعهد خود را به شفافیت و کیفیت نشان میدهند و مشروعیت بیشتری را برای آن به ارمغان میآورند.
این گزارش ادامه میدهد که ارائه کارآمد خدمات و حلوفصل چالشها و مشکلات نیازمند همکاری دولت و جامعه است. به عبارتی بهتر حکمرانی کارآمد منوط به آن است که محدودیتهای اقدام دولت و نیز قدرت و چابکی نهفته در جامعه تصدیق شوند.
افزایش روزافزون نشانههایی که دلالت بر افول اصلیترین ابزارهای مردمسالاری نمایندگی دارند ـ از دو منظر ظرفیت برای جلب مشارکت و ایجاد اعتماد به تصمیمات دولت ـ شدیداً احساس میشود که ضروری است از طریق ایجاد فرصت مشارکت در ساختار مردمسالاری نمایندگی تجدیدنظر شود.
توسعۀ بیشتر دموکراسی مستلزم دموکراسیسازی مضاعف به معنای دموکراتیک شدن دولت و جامعۀ است، زیرا آنها یکدیگر را حمایت، امکانپذیر (به این معنا که هیچکدام از آنها بدون دیگری وجود نخواهند داشت) و همچنین محدود میکنند.
این گزارش بیان میکند که نهادینه شدن فرآیندهای مشورتی در چرخه سیاستگذاری و فرآیندهای تصمیمگیری باعث میشود که دولتها بتوانند تصمیمات دشواری را اتخاذ کنند. نهادینه شدن بهواسطۀ تضمین یادگیری و تجربه جمعی باعث بهبود فرایند حکمرانی میشود و بهطور بالقوه از طریق فراهم کردن فرصت برای افراد بیشتر جهت مشارکت در تصمیمات عمومی باعث افزایش اعتماد به دولت، تقویت و غنای دموکراسی جامعه شود.
این گزارش خاطرنشان میکند که ارزیابیهای مستقل جهت سنجش فرایند و خروجی یک شیوه مشارکتی توصیه میشود. البته ممکن است به دلیل محدودیتهای زمانی و بودجهای برای فرآیندهای مشورتی در مقیاس کوچکتر و کوتاهتر امکانپذیر یا مناسب نباشد.
در چنین مواردی، ارزیابی در قالب گزارش توسط خود اعضا یا سازماندهندگان یک فرآیند مشورتی نیز میتواند اقدام مفیدی برای یادگیری باشد. ارزیابی بهموقع و دقیق، اعتماد سیاستگذاران، مردم و ذینفعان را نسبت به توصیههایی که توسط یکنهاد مشارکتی تهیهشده است، تقویت میکند، زیرا میتواند کیفیت و دقت لازم در تولید آنها را نشان دهد.